تصور کنید، در خیابانی شلوغ در یک شهر بزرگ راه میروید و ناگهان صورت یکی از بستگان را میشناسید. حتی اگر انتظار دیدن او را نداشته باشید و دهها و صدها صورت دیگر در زاویه دید شما باشد، بهسرعت صورت آشنا را میشناسید. همچنین یک پاسخ احساسی نیز میدهید، دوست داشتن یا تنفر یا.... . گرچه قشر بینایی فضا و منابع بسیار زیادی از مغز دریافت میکند، ولی بخشی جدا از قشر بینایی مخصوص شناسایی صورت در مغز وجود دارد. Fusiform Face Area یا FFA به تصویر «صورت» اجازه میدهد که کانالهای معمول شناساگر مغز را دور بزند و به ما کمک کند که آنها را زودتر شناسایی کنیم. همچنین نانسی کانویسر (1997) دریافت FFA نزدیک آمیگدال – مرکز احساسات مغز – قرارگرفته است.
تحقیقات کارن پرنس (2001) نشان داد که افراد مبتلا به اوتیسم وقتی که به صورتها نگاه میکنند از FFA استفاده نمیکنند. در عوض از مسیرهای معمول شناساگر مغز که برای شناسایی اشیاء – نه صورت – به کار میرود استفاده میکنند.
تحقیقات ردیابی چشم نشان میدهد اگر در یک صفحه وب، عکس یک صورت گذاشته شود و در آن عکس یک صورت به محصولی نگاه کند، ما نیز به آن محصول نگاه خواهیم کرد؛ اما توجه داشته باشید صرف اینکه کسی به چیزی نگاه کند دلیل بر آن نیست که به آن توجه نیز داشته باشد. شما باید تصمیم بگیرید که میخواهید یک رابطه احساسی با کاربر برقرار کنید (عکس صورتی که به کاربر نگاه کند) یا یک رابطه مستقیم برای جلبتوجه او (عکس صورتی که به محصولی نگاه میکند).
تحقیقات کاترین موندلچ و همکاران (1999) نشان میدهد، نوزادانی با عمر نیم ساعت نیز ترجیح میدهند به چیزی نگاه کنند که خصوصیات یک صورت را دارد.
تحقیق کریستین لوستر (2010) و ویتلی این بود که تصویر صورت افراد را با استفاده از فنّاوری مورف، تبدیل به یک صورتک میکرد. با نشان دادن این تصاویر به افراد شرکتکننده دریافتند که غیر زنده بودن مدل در عکس هشتم به بعد گزارششده است. همچنین آنها دریافتند که افراد شرکتکننده برای تصمیمگیری زنده بودن تصویر صورت، اول به چشمها نگاه میکنند.