شناخت الگوها به شما کمک میکند تا از بین اطلاعاتی که از طریق حسها به دست میآورید، یک رابطه منطقی و قابلفهم بسازید. چشم و مغز شما دوست دارد برای هر چیزی که میبینید یک الگو بسازد. گرچه هیچ الگویی واقعاً وجود نداشته باشد. در شکل 3.1 هشت دایره مجزا وجود دارد که احتمالاً ۴ دسته که در هر کدام، دو دایره وجود دارد؛ میبیند. شما فضای خالی (عدم وجود آن را) بررسی میکنید و یک الگو از آن میسازید.
در سال ۱۹۵۹ دیوید هابل و تورستن ویزل نشان دادند که بعضی سلولها در قشر بینایی مغز فقط به خطوط افقی واکنش میدهند. بعضیها به خطوط عمودی و بعضی تنها به یک سری اشکال خاص.
تئوری نمادهای هندسی درباره شناخت اشیاء
در طول سالها نظریههای زیادی درباره اینکه ما چطور اشیاء را میبینیم و میشناسیم به وجود آمده است. یکی از اولین نظریهها بر این عقیده است که مغز حافظهای دارد که میلیونها موضوع در آن ذخیرهشده است و وقتی شما یک شی را میبینید، مغز این شی را با تمامی اشیاء ذخیرهشده مقایسه میکند تا زمانی که به یک تطابق برسد. اما تحقیقات جدیدتر نشان میدهد که ما اشیا را بهوسیله فرمهای ساده –نمادهای هندسی (GEONS)– میشناسیم. ایروینگ بیدرمن در سال ۱۹۸۵ (شکل 3.2) به این ایده دست یافت و متوجه شد که ۲۴ فرم ساده وجود دارد که ما میشناسیم و تمامی اشیا را با ترکیب این فرمها درک میکنیم.
وقتی چیزی را تصور میکنید قشر بینایی فعالتر است تا هنگامیکه واقعاً در حال دیدن آن باشید. (سولسو، 2005) فعالیت در همان محل قشر بینایی اتفاق میافتد. اما زمانی که ما تصور میکنیم، فعالیت بیشتری وجود دارد. بر اساس این تئوری، قشر بینایی زمانی که موضوعی وجود ندارد باید بیشتر کار کند.